دو دهه و نیم پس از مرگ غم انگیزش، پرنسس دایانا فقید (عروس سابق خانواده سلطنتی انگلستان) همچنان به تیتر اخبار بین المللی تبدیل می شود. سوالات زیادی در مورد سالهای پایانی زندگی او باقی می ماند، شبی که او درگذشت چه اتفاقی افتاد و چه کسی ممکن است مسئول این حادثه باشد.
در Diana: The Ultimate Truth، کارآگاه سابق و روزنامهنگار تحقیقی برنده جایزه، مارک ویلیامز-توماس، نظریههایی را بررسی میکند که پس از مرگ دایانا پدیدار شدهاند و تصمیم میگیرد به سؤالات کلیدی که همچنان پیرامون شاهزاده خانم فقید ولز میچرخند، پاسخ دهد.
مصاحبه افشاگرانه دیانا با بیبیسی چه تأثیری بر سالهای آخر زندگی او گذاشت؟ آیا او به طور بالقوه می توانست از جراحات ناشی از تصادف جان سالم به در ببرد؟ آیا راننده آنری پل در آن شب تحت تاثیر الکل بود؟ و آیا واقعاً ماشین او دستکاری شده است؟
در نوامبر 1995، دو سال قبل از مرگش، پرنسس دایانا با یک مصاحبه تلویزیونی با مارتین بشیر از پانوراما، مهمترین برنامه امور جاری بی بی سی، موافقت کرد. پس از افشای دیانا از روابط خارج از ازدواج او و شاهزاده چارلز، این بخش فاش کننده در سرتاسر جهان خبرساز شد.
در نتیجه، ملکه از دایانا و چارلز – که از سال 1992 از هم جدا شده بودند – خواست تا طلاق بگیرند و دایانا از عنوان والاحضرت سلطنتی محروم شد. امنیت سلطنتی او نیز حذف شد.
چگونه بشیر، یک روزنامه نگار نسبتا ناشناخته بی بی سی، این مصاحبه خارق العاده و از همه مهمتر اعتماد دایانا را به دست آورد؟
یک طراح گرافیک که برای بیبیسی کار میکرد بعداً فاش کرد که بشیر از او خواسته بود که صورتحسابهای بانکی را جعل کند که نشان میداد یکی از کارمندان سابق ارل اسپنسر، برادر دایانا، داستانهایی را به یک روزنامه ملی بریتانیا فروخته است. بشیر سپس اظهارات جعلی را به ارل اسپنسر نشان داد تا اعتماد او را جلب کند. سپس اسپنسر بشیر را به دایانا معرفی کرد.
در Diana: The Ultimate Truth، ویلیامز-توماس با تام منگولد، گزارشگر قدیمی پانوراما صحبت می کند که فریب خورد و نگرانی های خود را در بی بی سی مطرح کرد. منگولد میگوید: «یکی از دوستانم در برنامه نزد من آمد و گفت: گرافیست ما، مت ویسلر، به من گفته است که مارتین به او دستور جعل دو صورت حساب بانکی را داده است. و از آنها برای مصاحبه با پرنسس دایانا استفاده شد. او نگرانی های خود را به سردبیر برنامه برد اما نادیده گرفته شد.»
پنج ماه پس از پخش مصاحبه، روزنامه میل آن ساندی آنچه را که منگولد میدانست درست است فاش کرد، اما تا آن زمان آسیب آنچه دایانا فاش کرد، انجام شد.
ویلیامز-توماس همچنین با دوست صمیمی دیانا، سیمون سیمونز، ملاقات میکند که صحبتهای دیانا با بشیر قبل از فیلمبرداری مصاحبه را شرح میدهد.
ویلیامز-توماس در طول تحقیقات خود با دوستان نزدیک و همراهان پرنسس دایانا ملاقات می کند که فردی مهربان، قوی فکر و متفکر را توصیف می کنند. آنها همچنین نگرانی های درونی دایانا را در سال های پایانی زندگی اش آشکار می کنند.
گراهام هاردینگ، کارشناس امنیتی که برای اولین بار به صورت علنی صحبت می کند، توضیح می دهد که چگونه دایانا می ترسید تماس هایش ضبط شود و او را استخدام کرد تا اتاق هایش را در کاخ کنزینگتون از نظر اشکال بررسی کند. او همچنین تلفن های همراه را به طور مخفیانه در اختیار دایانا قرار داد تا به او کمک کند تا از هرگونه نظارت احتمالی جلوگیری کند.
نگرانی در مورد جاسوسی تنها ترس دایانا نبود. دوست صمیمی او روبرتو دووریک می گوید که دایانا همیشه معتقد بود که قرار است جوان بمیرد.
دووریک در این مستند میگوید: «او پیشبینی میکرد که کشته میشود یا میمیرد… نه بهطور طبیعی». او میگفت، “فکر میکنم آنها مرا خواهند کشت. من در یک حادثه میمیرم؛ سقوط هلیکوپتر، هواپیما یا ماشین.”
در این مستند، ویلیامز-توماس قدم های دایانا را در پاریس، جایی که دیانا آخرین روزهای خود را با دودی فاید، فیلمساز در آگوست 1997 گذراند، و شاهدان تصادف را که هرگز علنی صحبت نکرده اند، دنبال می کند. او همچنین به بریتانیا سفر می کند تا با یک متخصص که گزارشی را برای تحقیقات رسمی بریتانیا در مورد مرگ دایانا تهیه کرده بود ملاقات کند.
تام تریزور، جراح قلب، جزییات این تصادف را بررسی می کند. او میگوید: «دایانا را از ماشین بردند و وقتی او را بیرون آوردند هوشیار بود. گردش خون او مشکل داشت، نبض سریع و فشار خون پایین بود که نشان دهنده خونریزی داخلی بود.»
ترازور سپس آسیب قلبی را که دیانا به دلیل نشستن به پهلو بدون کمربند ایمنی هنگام توقف ناگهانی ماشین، متحمل شد، توضیح می دهد. او فاش میکند که اگر شرایط آن شب متفاوت بود و اجازه میداد آسیب قلبی نادر او زودتر شناسایی شود، ممکن بود شانس داشته باشد.
تریزور در فیلم می گوید: «امکان زنده بودن او وجود داشت.»
در سال 2008، تحقیقات بریتانیا به این نتیجه رسید که این تصادف به دلیل سهل انگاری راننده هنری پل و گروهی از عکاسان پاپاراتزی که ماشین را دنبال می کردند، رخ داده است.
پلیس فرانسه اعلام کرد که پل در آن شب هنگام سوار شدن به فرمان تحت تأثیر الکل قرار داشت. اما وقتی ویلیامز-توماس دوست صمیمی خود کلود گارک را دنبال می کند، اصرار می کند که پل فردی مسئولیت پذیر بود که جان مردم را به خطر نمی انداخت.
گارک می گوید: «بنابراین، ما اتفاقی را که افتاد نمی دانیم. اما هانری، به نظر من، ربطی به این پرونده ندارد.»
زمانی که ویلیامز توماس در پاریس بود، از مارتین مونتیل، افسر پلیسی که تحقیقات فرانسوی در مورد تصادف را رهبری می کرد، سؤال می کند و شواهد پزشکی قانونی را بررسی می کند. او تأیید میکند که مرسدس بنز لحظاتی قبل از ورود به تونل Pont de l’Alma با وسیله نقلیه دیگری برخورد کرده و باعث انحراف آن، برخورد به حاشیه و چرخش آن به ستون سیزدهم شده است.
در مورد تئوری های عمومی گسترده مبنی بر اینکه نمونه های خون روی پل ممکن است نادرست یا تغییر یافته باشد؛ آیا این ادعاها حقیقتی دارند؟
مونتیل می گوید: «نمونه خون بلافاصله در زمان حادثه و همچنین در طول کالبد شکافی گرفته شد. او مست نبود، مطمئناً، اما الکل مصرف کرده بود.»
پس از تحقیقات فرانسه، پلیس متروپولیتن در انگلیس تحقیقات خود را در مورد مرگ دایانا آغاز کرد. آنها سه کارشناس پزشکی قانونی و برخورد ترافیک را مأمور کردند تا تمام عناصر تصادف را بررسی کنند و مشخص کنند که آیا چیزی در وسیله نقلیه دایانا و فاید دستکاری شده است یا خیر. این کارشناسان برای اولین بار در تلویزیون در Diana: The Ultimate Truth گرد هم آمدند.
دیوید پرایس، بازرس تصادفات پزشکی قانونی که در ادامه خودروی تصادف کرده دیانا را با مرسدس دوم مقایسه کرد، میگوید: «بهدلیل تمام ادعاهای دستکاری خودرو، من از پلیس Met میخواستم یک خودروی مشابه بخرد یا قرض بگیرد.
من داشتم از یکی به دیگری می رفتم و تمام قسمت های زیرین را بررسی می کردم تا به دنبال نشانه هایی مبنی بر چسباندن چیزی به آن یا هر نشانه ای مبنی بر وقوع انفجار کوچکی برای از کار انداختن چیزی بگردم.»
یافتههای تیم پزشکی قانونی، همراه با سایر شواهد جمعآوریشده، ممکن است در نهایت به سوالات باقیمانده پیرامون مرگ دایانا پاسخ دهد.
تعداد 0 دیدگاه برای این مطلب ثبت شده است.
دیدگاه شما در رابطه با این مطلب